آیا به دنبال کامل ترین مقاله اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی هستید؟
آیا تا به حال در موقعیتی قرار گرفتهاید که در هنگام صحبت به انگلیسی، حس کنید با وجود دانستن واژگان زیاد، مکالمهتان خشک یا غیرطبیعی به نظر میرسد؟ این احساس برای بیشتر زبانآموزان آشناست. دلیل اصلی آن، ناآشنایی با اصطلاحات روزمره (idioms & phrases) است که انگلیسیزبانها در گفتوگوهای عادی به کار میبرند.
اصطلاحات به شما کمک میکنند تا مثل یک native speaker صحبت کنید، لحن طبیعیتری داشته باشید و احساسات خود را دقیقتر منتقل کنید. در واقع، یادگیری این عبارات یکی از میانبرهای مؤثر برای تقویت مکالمه انگلیسی است.
در این مقاله 150 اصطلاح پرکاربرد و ضروری در مکالمات روزمره انگلیسی را همراه با معنی و کاربردشان مرور میکنیم تا بتوانید در مکالمات واقعی از آنها استفاده کنید.
🔹 100+ 50 مورد از اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی در مکالمه روزمره (با ترجمه فارسی)
یکی از رازهای بزرگ زبانآموزانی که مثل بومیها صحبت میکنند، استفاده از اصطلاحات و عبارات طبیعی (Idioms) است.
اصطلاحات در واقع ترکیبهایی هستند که معنای تحت اللفظی ندارند و در گفتگوهای روزمره، فیلمها و سریالهای انگلیسی بسیار شنیده میشوند.
در این مقاله، با بیش از 150 مورد از اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی و معنی فارسی آنها آشنا میشوید تا بتوانید مکالمههای طبیعیتر، روانتر و حرفهایتر داشته باشید.
بیشتر بخوانید: ۲۵ استراتژی کاربردی برای تقویت مکالمه زبان انگلیسی ✅ (حتی بدون پارتنر)
یادگیری اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی بخش مهمی از تسلط بر این زبان است و باعث میشود گفتار شما طبیعیتر و حرفهایتر به نظر برسد. دانستن اصطلاحاتی مانند “Under the weather” یا “Break the ice” ارتباط شما را روانتر میکند و درک مکالمات واقعی را آسانتر میسازد. در واقع یکی از مزایای یادگیری زبان انگلیسی این است که میتوانید با مردم سراسر جهان راحتتر ارتباط بگیرید و زبان را بهصورت زنده و کاربردی تجربه کنید.

| 🔹 اصطلاح انگلیسی (Idiom) | 💬 معنی انگلیسی / توضیح کوتاه | 🇮🇷 ترجمه و مفهوم فارسی |
|---|---|---|
| As cool as a cucumber | To be calm and relaxed even in stressful situations | با آرامش و خونسردی رفتار کردن |
| Actions speak louder than words | What you do is more important than what you say | عمل مهمتر از حرف است |
| Add fuel to the fire | To make a bad situation worse | بدتر کردن اوضاع |
| All good things come to an end | Nothing lasts forever | هیچ چیز خوبی همیشگی نیست |
| All that glitters is not gold | Not everything that looks good is valuable | هر چیزی که میدرخشد طلا نیست |
| Backseat driver | Someone who gives unwanted advice | کسی که بیجا دخالت میکند |
| Be on the ball | To be alert and quick to react | زرنگ و هوشیار بودن |
| Bite off more than you can chew | Take on a task that’s too big | لقمه بزرگتر از دهان برداشتن |
| Bite the bullet | Force yourself to do something difficult | با شجاعت کاری ناخوشایند را انجام دادن |
| Break a leg! | Good luck! | موفق باشی! |
| Better late than never | It’s better to do something late than not at all | دیر رسیدن بهتر از نرسیدن است |
| Cut to the chase | Get to the main point quickly | سر اصل مطلب رفتن |
| Easy come, easy go | Something gained easily can be lost easily | بادآورده را باد میبرد |
| Fish in troubled waters | To take advantage of a chaotic situation | از آب گلآلود ماهی گرفتن |
| From A to Z | Everything about something | از سیر تا پیاز |
| Get up on the wrong side of the bed | Be in a bad mood | از دنده چپ بلند شدن |
| Have a finger in every pie | Be involved in many activities | در کارهای مختلف دخالت داشتن |
| Have your cake and eat it too | Wanting two good things at once | نمیتوان دو چیز خوب را با هم داشت |
| It costs an arm and a leg | Very expensive | خیلی گران بودن |
| It takes two to tango | Both sides are responsible | دعوا و درگیری دو طرف دارد |
| Kill two birds with one stone | Solve two problems with one action | با یک تیر دو نشان زدن |
| Let the cat out of the bag | Reveal a secret by mistake | لو دادن راز |
| No pain, no gain | You must work hard to achieve something | نابرده رنج، گنج میسر نمیشود |
| Out of sight, out of mind | If you don’t see something, you forget it | از دل برود هر آنچه از دیده برفت |
| Out of the blue | Suddenly, without warning | ناگهانی و غیرمنتظره |
| Practice makes perfect | The more you practice, the better you get | تمرین باعث پیشرفت است |
| Shape up or ship out! | Improve or leave | یا درست شو یا برو |
| Smell fishy | Something seems suspicious | مشکوک به نظر رسیدن |
| Take something for granted | Not appreciate something | چیزی را بدیهی فرض کردن |
| The dust settles | The situation becomes calm again | آبها از آسیاب افتادن |
| Time flies | Time passes quickly | زمان بهسرعت میگذرد |
| Two heads are better than one | Two people can solve a problem better | دو فکر بهتر از یکی است |
| Under the weather | Feeling ill or unwell | ناخوش بودن |
| When pigs fly | Something that will never happen | هرگز اتفاق نمیافتد |
| Where there’s a will, there’s a way | If you want something, you’ll find a way | خواستن توانستن است |
| You can’t judge a book by its cover | Don’t judge by appearance | از روی ظاهر قضاوت نکن |
| Your mind goes blank | Forget everything suddenly | ذهن خالی شدن |
| You’ve made your bed, now lie in it | Face the consequences of your actions | تاوان کار خودت را بده |
| Beat around the bush | Avoid talking about the main topic | طفره رفتن از اصل مطلب |
| Get your act together | Organize yourself to work better | خودت را جمعوجور کن |
| Hit the sack | Go to bed | برو بخواب |
| Your guess is as good as mine | I have no idea either | من هم نمیدانم |
| Good things come to those who wait | Be patient for good results | صبر نتیجه میدهد |
| Back against the wall | In a difficult situation | در تنگنا قرار داشتن |
| Up in arms | Be very upset or angry | عصبانی بودن |
| Scrape the barrel | Use the worst option because nothing else is left | از بدترین گزینه استفاده کردن |
| Burn your bridges | Do something you can’t undo | پلهای پشت سرت را خراب کردن |
| Sell like hot cakes | Sell very quickly | فروش سریع داشتن |
| Run around in circles | Waste effort with no result | کار بیهوده انجام دادن |
| On cloud nine | Extremely happy | خیلی خوشحال بودن |
| Left out in the cold | Ignored or excluded | کنار گذاشته شدن |
| Cut corners | Do something cheaply or quickly | سرهمبندی کردن کار |
| Boil the ocean | Try to do something impossible | کار غیرممکن انجام دادن |
| Keep an ear to the ground | Stay informed | گوش به زنگ بودن |
| Eat like a horse | Eat a lot | زیاد غذا خوردن |
| A snowball effect | One event leads to another bigger one | اثر زنجیرهای اتفاقات |
| In for a penny, in for a pound | Once you start, you must continue | وقتی شروع کردی، باید ادامه دهی |
| A bird in the hand is worth two in the bush | It’s better to keep what you have | قناعت بهتر از طمع است |
| Chip off the old block | Be similar to your parents | شبیه والدین بودن |
| Don’t cry over spilt milk | Don’t regret what’s done | افسوس بیفایده نخور |
| Every cloud has a silver lining | Every bad thing has a positive side | در هر بدی، خیری هست |
| Fair and square | Honest and fair | منصف و صادق بودن |
| Have an ace up your sleeve | Have a hidden advantage | برگه برنده داشتن |
| A black sheep | The odd or bad member of a group | مایه ننگ خانواده بودن |
| Hook, line and sinker | Completely believe something | کاملاً باور کردن |
| Bear a grudge | Keep feeling angry at someone | کینه داشتن |
| By the skin of your teeth | Barely succeed | به سختی موفق شدن |
| Down for the count | Very tired or defeated | خسته یا شکستخورده بودن |
| Draw the line | Set a limit | خط قرمز تعیین کردن |
| Easier said than done | Harder than it seems | گفتنش آسانتر از انجام دادنش است |
| Up a creek without a paddle | In serious trouble | گرفتار شدن بدون راه نجات |
| Give it a whirl | Try something new | امتحان کردن چیزی |
| Fish out of water | Feel uncomfortable in a situation | احساس غربت و ناآشنایی |
| In the fast lane | Live a busy and exciting life | زندگی پرهیجان داشتن |
| Go the extra mile | Put in extra effort | تلاش مضاعف کردن |
| Snug as a bug in a rug | Warm and comfortable | گرم و راحت بودن |
| Step up your game | Improve your performance | عملکرد خود را بهتر کردن |
| Lose your marbles | Go crazy | دیوانه شدن |
| Straight from the horse’s mouth | Directly from the original source | شنیدن مستقیم از منبع اصلی |
| Crying wolf | Asking for help when you don’t need it | بیمورد کمک خواستن |
| Palm off | Pass off something fake as real | جنس تقلبی را اصل جا زدن |
| While the cat’s away, the mice will play | People misbehave when the boss is not around | وقتی رئیس نیست، کارکنان شیطنت میکنند |

سایر اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی
💬 ۱. How’s it going?
معنی: اوضاع چطوره؟
برای احوالپرسی دوستانه از کسی که مدتی ندیدهاید به کار میرود.
مثلاً:
Hey, how’s it going? Haven’t seen you in ages!
بیشتر بخوانید: یادگیری زبان انگلیسی چقدر طول می کشد؟ ⏱️ حقیقت زمان یادگیری + جدول ساعت
💬 ۲. Long time no see!
معنی: چه عجب از دیدارت!
وقتی بعد از مدتها کسی را میبینید، میتوانید با این جمله مکالمه را صمیمانه شروع کنید.
💬 ۳. What have you been up to?
معنی: این مدت مشغول چی بودی؟
راهی دوستانه برای شروع گفتوگو درباره کارها یا زندگی طرف مقابل است.
💬 ۴. Can’t complain.
معنی: شکایتی نیست / بد نیستم.
پاسخی معمول به پرسش «How are you?» وقتی اوضاعتان بد نیست ولی عالی هم نیست.
💬 ۵. That’s a good one!
معنی: چه جالب گفتی! / باحال بود!
وقتی کسی شوخی جالبی میکند یا چیزی خندهدار میگوید، از این جمله استفاده کنید.
💬 ۶. It’s very kind of you.
معنی: خیلی لطف کردی.
برای تشکر از کسی که کار خوبی برایتان انجام داده، مثل باز کردن در یا کمک کوچک.
💬 ۷. Thank you anyway.
معنی: به هر حال ممنونم.
وقتی کسی تلاش میکند کمکی کند ولی نتیجه نمیگیرد.
بیشتر بخوانید: آموزش مکالمه روزمره انگلیسی 🗣
💬 ۸. Thank you in advance.
معنی: پیشاپیش ممنونم.
وقتی از کسی درخواستی دارید و میخواهید مؤدبانهتر به نظر برسید.
💬 ۹. No worries.
معنی: نگران نباش / اشکالی نداره.
پاسخی دوستانه به عذرخواهی یا اشتباه کوچک دیگران.
💬 ۱۰. What’s going on?
معنی: چه خبر؟
برای شروع گفتوگو یا پرسیدن وضعیت فعلی کسی استفاده میشود.
💬 ۱۱. Did I get you right?
معنی: درست فهمیدم؟
وقتی میخواهید مطمئن شوید منظور طرف مقابل را درست درک کردهاید.
💬 ۱۲. Don’t take it to heart.
معنی: به دل نگیر.
وقتی میخواهید کسی از حرفتان ناراحت نشود.
💬 ۱۳. I didn’t catch the last word.
معنی: آخرش رو نفهمیدم.
وقتی بخش پایانی جمله کسی را نشنیدید یا متوجه نشدید.
بیشتر بخوانید: ۲۰ سریال فوق العاده برای یادگیری زبان انگلیسی در خانه با سریال 🎬 (مبتدی تا پیشرفته)

💬 ۱۴. Sorry, I wasn’t listening.
معنی: ببخشید، حواسم نبود.
برای عذرخواهی مودبانه وقتی تمرکزتان لحظهای از بین رفته.
💬 ۱۵. It doesn’t matter.
معنی: مهم نیست.
برای آرام کردن فضا یا نشان دادن اینکه اشتباه کوچک اهمیتی ندارد.
💬 ۱۶. Fingers crossed!
معنی: ایشالا / امیدوارم.
برای ابراز امیدواری نسبت به نتیجهای نامشخص.
💬 ۱۷. Oh, that explains it.
معنی: آهان، حالا فهمیدم!
وقتی متوجه دلیل اتفاقی میشوید.
💬 ۱۸. Things happen.
معنی: پیش میاد.
برای دلداری دادن یا آرام کردن دیگران پس از اشتباه یا حادثهای کوچک.
💬 ۱۹. Sorry to bother you.
معنی: ببخشید مزاحم شدم.
وقتی کسی مشغول کاری است اما شما مجبورید با او صحبت کنید.
💬 ۲۰. I’ll be with you in a minute.
معنی: الان میام پیشت.
عبارتی مودبانه برای زمانی که کمی مشغول هستید.
💬 ۲۱. Where were we?
معنی: تا کجا گفته بودیم؟
برای ادامه دادن گفتوگو پس از یک وقفه.
💬 ۲۲. Lucky you!
معنی: خوش به حالت!
برای ابراز حسادت مثبت یا تبریک گفتن به کسی.
💬 ۲۳. I freaked out.
معنی: شوکه شدم / ترسیدم.
در موقعیتهای غیرمنتظره یا ترسناک به کار میرود.
💬 ۲۴. Better late than never.
معنی: دیر رسیدن بهتر از نرسیدنه.
وقتی کسی کاری را دیر انجام داده ولی بالاخره انجام داده است.
💬 ۲۵. You’ve got to be kidding me!
معنی: شوخی میکنی؟!
برای ابراز تعجب یا ناباوری از حرف کسی.
💬 ۲۶. Cheer up!
معنی: ناراحت نباش.
برای روحیه دادن به شخصی که ناراحت است.
💬 ۲۷. Come on, you can do it!
معنی: بیخیال، تو میتونی!
عبارتی انگیزشی برای تشویق کسی به ادامه تلاش.
💬 ۲۸. Keep up the good work.
معنی: به همین تلاش ادامه بده.
برای تشویق کسی که عملکرد خوبی دارد.
💬 ۲۹. It’s not the end of the world.
معنی: دنیا که به آخر نرسیده.
برای آرام کردن فردی که شکست خورده یا ناراحت است.
💬 ۳۰. That’s lit!
معنی: عالیه! / دمت گرم!
اصطلاحی غیررسمی برای تحسین چیزی هیجانانگیز.

💬 ۳۱. There you go.
معنی: آها، شد!
وقتی کسی بالاخره کاری را درست انجام میدهد.
💬 ۳۲. Not a bit.
معنی: حتی یه ذره هم نه!
برای رد کردن کامل پیشنهادی یا احساسی.
💬 ۳۳. There’s no room for doubt.
معنی: هیچ شکی نیست.
برای بیان قطعیت در تصمیم یا موقعیتی خاص.
💬 ۳۴. I’ll text you.
معنی: بهت پیام میدم.
برای پایان دادن مودبانه به گفتوگو یا برنامهریزی آینده.
💬 ۳۵. It’s not worth it.
معنی: ارزششو نداره.
وقتی میخواهید بگویید کاری نتیجه مطلوبی ندارد.
💬 ۳۶. You rock!
معنی: محشری!
برای تحسین کسی که کاری عالی انجام داده.
💬 ۳۷. You should go the extra mile.
معنی: باید بیشتر تلاش کنی.
وقتی میخواهید کسی را به پشتکار بیشتر تشویق کنید.
💬 ۳۸. Step up your game.
معنی: باید خودتو جمعوجور کنی / بهتر عمل کنی.
برای زمانی که عملکرد کسی ضعیف بوده و باید پیشرفت کند.
💬 ۳۹. Pull yourself together.
معنی: خودتو کنترل کن.
وقتی کسی در شرایط احساسی یا استرسی شدید قرار دارد.
💬 ۴۰. You sold me.
معنی: قانعم کردی.
وقتی کسی با توضیحاتش شما را متقاعد کرده است.
💬 ۴۱. Couldn’t care less.
معنی: اصلاً برام مهم نیست.
برای نشان دادن بیتفاوتی کامل نسبت به موضوعی.
💬 ۴۲. This is a no-brainer.
معنی: واضحه / نیازی به فکر کردن نداره.
در مورد تصمیمات کاملاً روشن استفاده میشود.
💬 ۴۳. You screwed up.
معنی: گند زدی!
عبارتی غیررسمی برای بیان اشتباه بزرگ کسی.
💬 ۴۴. You’re driving me nuts!
معنی: داری دیوونم میکنی!
وقتی کسی مدام باعث ناراحتی یا عصبانیت شما میشود.
💬 ۴۵. Can you cover me?
معنی: میتونی جام وایستی؟
وقتی از کسی میخواهید موقتاً کار یا مسئولیت شما را انجام دهد.
💬 ۴۶. I’d better be going.
معنی: دیگه باید برم.
عبارتی مودبانه برای پایان دادن به گفتوگو یا دیدار.
💬 ۴۷. Thank heavens it’s Friday!
معنی: خداروشکر جمعه شد!
وقتی از پایان هفته کاری خستهکننده خوشحال هستید.
💬 ۴۸. Take care.
معنی: مراقب خودت باش.
عبارت پرمحبت برای خداحافظی با دوستان یا خانواده.
💬 ۴۹. You nailed it!
معنی: ترکوندی!
وقتی کسی کاری را بینقص انجام داده است.
💬 ۵۰. Practice makes perfect.
معنی: تمرین باعث کمال میشود.
عبارت معروف برای یادآوری اینکه هیچ مهارتی بدون تمرین به دست نمیآید.

✳️ جمع بندی
یادگیری اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی، یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به مکالمه طبیعی و روان است. اگر هر هفته چند مورد از این عبارات را یاد بگیرید و در گفتگوهای روزمره به کار ببرید، خیلی زود متوجه میشوید که درک و بیان شما به انگلیسی چقدر طبیعیتر شده است.
برای شروع، پیشنهاد میشود روزانه فقط ۵ اصطلاح را تمرین کنید و در جملات واقعی به کار ببرید. به این ترتیب، اصطلاحات بهصورت ناخودآگاه وارد ذهن و زبان شما خواهند شد.


بدون دیدگاه